صور

و نفخ فی‌الصور ذلک یوم الوعید

صور

و نفخ فی‌الصور ذلک یوم الوعید

آخرین مطالب

  • ۲۵ مهر ۹۵ ، ۰۹:۴۳ دوم!

معلم

سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۴۰ ب.ظ

هوالحکیم


قبلا شنیده بودم که وقتی مادر باشی، همۀ بچه‌ها را به چشم فرزند خود می‌بینی. با زبان باز کردن هر کودکی ذوق می‌کنی و  قربان‌صدقۀ شیرین‌زبانیشان می‌روی. با زمین هر کودکی آخ مادرجان می‌گویی و ناخودآگاه به سمتشان خیز برمی‌داری.


یا نه از دیدن کشتار کودکان غزه برا پابه‌پای مادرانشان اشک می‌ریزی و از دیدن فقر و لاغری کودکان آفریقایی عذاب می‌کشی و...



اما خیال نمی‌کردم، وقتی معلم هم باشی همه را به چشم شاگرد خود می‌بینی! از دیدن کودکان دبستانی در خیابان ذوق می‌کنی و برایشان دست تکان می‌دهی. همه را گوشه‌ای می‌نشانی و از الفبای حکمت شروع می‌کنی.... و از دیدن برق چشمانشان عشق می‌کنی.

راستش را بخواهید فکر نمی‌کردم که همه جا را کلاس درس بدانی و همۀ بچه‌ها را شاگردان کلاس؛ حتی دختربچۀ دستفروش را که گوشۀ خیابان از سرما کز کرده است. او را هم بی‌نصیب نگذاری و وقتی موقع جدا شدن، گوشۀ چادرت را می‌گیرد، تکه‌ای از وجودت را پیش او بگذاری.


فکرش را نمی‌کردم که وقتی معلم باشی، دوست داری همه بدانند آنچه را که آموخته‌ای. دوست داری همه بچشند آنچه از آن لذت برده‌ای.


رک بخواهم بگویم، فکر نمی‌کردم معلمی انقدر شیرین باشد..........

۹۳/۰۹/۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
صور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی