صور

و نفخ فی‌الصور ذلک یوم الوعید

صور

و نفخ فی‌الصور ذلک یوم الوعید

آخرین مطالب

  • ۲۵ مهر ۹۵ ، ۰۹:۴۳ دوم!

جربزه

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۰۰ ب.ظ


هوالحکیم


نمی‌دانم که بحث از کجا به اینجا کشیده شد. از آیت کلاغ و مرگ چگونه به ولایت و امام حسین رسیدیم. فقط یک آن حس کردم که درست وسط صحرای کربلام. از قابیل گفتم که با کشتن هابیل انگار همۀ عالم را کشته. از اینکه با شهید کردن یک بندۀ خوب خدا امکان هدایت را از کل عالم گرفته است. از اینکه هر کس انسانی را بی‌گناه بکشد، انگار تمام آدم‌ها را کشته است.

انسان بی‌گناه.

پس وای به حال کسانی که حسین را کشتند. وای به حال کسانی که بهترین بندۀ خدا را کشتند. وای به حال کسانی که محروم کردند بشر را از وجود حسین. از وجود عباس، از وجود علی‌اکبر، از وجود...

وای به حال آنکه شش ماهه را...


_  خانم چطور دلشون اومد امام حسینو شهید کنند؟


_ خیلیاشون هم دلشون نیومد.


کلاس شلوغ شد.


_ یه تعدادی هم شب عاشورا رفتند سمت خیمۀ امام حسین (ع). صدای قرآن خوندن آقا رو شنیدند. گفتند: ما قراره صاحب این صدا رو بکشیم؟

همه انقدر دل نداشتند که سر حسینو روی نیزه ببینند.

همه انقدر دل نداشتند که شرم عباسو ببینند.

همه انقدر دل نداشتند بی‌قراری ربابو ببینند.

رفتند، فرار کردند، ترسیدند .....

ما هم می‌ترسیم. پای امام زمان موندن ترسم داره. ما هم معلوم نیست تو سپاه امام زمانمون باشیم.

شاید یزیدی نباشیم؛ اما حسینی بودن هم جربزه می‌خواد.

از کجا معلوم مصیبت کربلا تکرار نشه؟

......


بغض من، اشک بچه‌ها....



پانوشت: والبته در مصیبت کربلا همۀ آنانی که حسینی نبودند، به یک اندازه گناهکارند؛ چه یزیدی باشند؛ چه بزدل!

۹۳/۰۸/۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
صور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی