ما حزباللهیها
هوالحکیم
بیمقدمه ...
از نظر من حزباللهیها به سه دسته تقسیم میشوند:
دسته اول: آرمانخواهان پرشور؛ کسانی که به شدت به وضعیت مطلوب فکر میکنند بدون اینکه راه نیل به این وضعیت آرمانی را بدانند. کسانی که در آرزوی شهادت زندگی مرتاضگونه در پیش میگیرند. کسانی که منتظرند جنگ شود تا از قافله شهدا عقب نمانند و کسانی که خیلی به سنگر بودن دانشگاه، محل کار و غیره اعتقادی ندارند. کسانی که زیاد برای فرج اشک میریزند؛ اما گام چندانی برای او برنمیدارند یا اینکه اصلا نمیدانند رسالتشان چیست. (کسانی که گاه کارشان به پایین کشیدن عنوان خیابان نوفللوشاتو میکشد!)
دسته دوم: روشنفکران مذهبی؛ کسانی که زیادی وضع موجود را جدی گرفتهاند. کسانی که همه چیز و همه کس را از بالا میبینند. با برخی اصولگرایان مثل دشمنان نظام رفتار میکنند اما با برخی رفورمیستها به راحتی کنار میآیند. کسانی که اینقدر ادعای روشنفکریشان گل میکند که به کسانی مثل رائفیپور، حجتالاسلام پناهیان و حتی آیتالله مصباح به دیده تمسخر نگاه میکنند. کسانی که به خود اجازه میدهند از هر کس و هر چیزی انتقاد کنند؛ بدون اینکه شناخت درستی داشته باشند.
دسته سوم: انقلابیهای آرمانگرا؛ کسانی که نه از آرمانهایشان غافل شدهاند نه از وضع موجود بیخبرند. کسانی که میدان مبارزه را شناختهاند و میجنگند برای آن جامعه طرازی که میزبان منجی باشد. کسانی که هم میدان را میشناسند هم رهبر این میدان و هم روش مبارزه را.
پ.ن: نگارنده این سطور گاهی در دسته اول و گاهی در دسته دوم قرار میگیرد؛ اما از صمیم دل دوست دارد در دسته سوم جای بگیرد!